دوست قدیمی ام محمد قبلن مقاله ای نوشته بود در دنیای اقتصاد و سعی کرده بود نشان بدهد که چرا افزایش نرخ ارز یا همان گران شدن قیمت دلار در نهایت به نفع تولیدکنندههایی است که کالاهای صادراتی تولید میکنند. خلاصه مقالهاش هم در پاراگراف آخرش بود که گفته بود «برگرديم به سوالي كه اين مقاله با آن شروع شده است. آيا دلار گران براي توليد داخلي مضر است؟ جواب آن است كه حتي اگر همه مواد اوليه توليدكننده داخلي وارداتي باشد، نرخ ارز بالاتر قدرت رقابت توليدكننده داخلي را در مقابل توليدكننده خارجي افزايش ميدهد در نتيجه دلار گران براي توليد داخلي مفيد است. در عين حال عدم قطعيت فعلي و نظام دو نرخي بازار ارز، توليدكنندهها را در بلاتكليفي قرار داده و امكان برنامهريزي بلندمدت را سلب ميكند…»
با اینکه مثالهای این مقاله مثالهای نسبتن ساده و قابل فهمی اند، اما اخیرن با مثالی برخورد کردم که به نظرم این پدیده اقتصادی را به سادگی نشان میدهد. روزنامه سان دیلی اخیرن در مقالهای این خبر را منتشر کرده که فوتبالیستهای خارجی شاغل در فوتبال ایران در حال ترک این کشورند. چرا؟ چون قراردادی که آنها با باشگاهها امضا کردهاند به دلار بوده و با افزایش قیمت دلار، باشگاهها توانایی پرداخت مبلغ قرارداد را ندارند. (خوشبختانه ارز دولتی فوتبالیستی نداریم!) فابیو جانواریوی استقلال مورد اصلی این اتفاق است که به کشورش بازگشته! فریدون زندی هم رفته تا در قطر بازی کند.
داستان به نظر خیلی ساده است. با افزایش قیمت دلار، قیمت نسبی کالاهای خارجی به کالاهای داخلی زیاد میشود. مثلن اگر قبلن قیمت فابیو جانواریو و جواد نکونام با تبدیل ریال به دلار هزار تومانی یکی بود، الان جانواریو سه برابر جواد قیمت دارد! بنابراین تمایل باشگاهها به داشتن بازیکن خارجی کم میشود (کاهش واردات). از آن مهمتر، تمایل باشگاههای خارجی به جذب بازیکنهای ما بیشتر میشود چون بازیکنهای ما ارزانتر شده اند. اگر فریدون زندی برای بازی در قطر یک ملیارد تومان پول میخواهد، قبلن باشگاه قطری باید به او یک ملیون دلار میداد اما الان میتواند با سیصدهزار دلار او را راضی کند. بنابراین صادرات بازیکن افزایش مییابد.
بخش آخر داستان هم این است که الان یک تجارت خیلی خوب برای باشگاهها میتونه «تولید بازیکن» باشه. درآمد فروش یک بازیکن به کشورهای حوزه خلیج فارس یا اروپا الان حدود سه برابر بیشتر شده و بازیکنهای ما باکیفیت یکسان، الان قیمت پایینتری در بازار جهانی میتونن داشته باشن (با این فرض که در نهایت «ریال» هست که برای باشگاه مهمه نه دلار). بنابراین صنعت تولید بازیکن قطعا ضعیفتر نخواهد شد و با احتمال خیلی خوبی قویتر خواهد شد. احتمالن در فصل نقل و انتقالات بعدی صادرات بازیکن افزایش محسوسی خواهد داشت. این داستان را میتوان به همین سادگی به بسیاری از کالاهای تجاری بسط داد.
:))))) از این واضح تر نمیشه برای کسی توضیح داد!! ممنون!
برای توجیح دوستام قبلا کلی باید توضیح می دادم!! مرسی
این تیکه هم اوجه مطلب بود:»الان جانواریو سه برابر جواد قیمت دارد!» :))
سلام!
ملا لغتی نیستما! اصلاً هم فکر نکنید فقط گیر دادم به این واژه، من همیشه مطالب شما رو پیگیری میکنم از ایمیل…
اما کشور های حوزه ی خلیج فارس بهتره، نه؟! 🙂
سلام. درستش کردم! مرسی.
سلام آقای اکبرپور
یک سوال داشتم ازتون که امیدوارم راهنماییم کنین.
میخواستم بدونم چرا تصمیم گرفتید دکتری بخونین؟
ببخشید اپر سوالم خصوصیه و امیدوارم ناراحت نشید راستش به این مفهوم برخوردم که چرا آدم باید بره دکتری بگیره و ز این طریق میخوام ذهنم بازتر بشه.
مممنونم
استاد محمد، بسیار ممنون از این دیدی که به من دادین!
فکر میکنم راجع به یه سری از صنایع که مزیت رقابتی هم داریم -مثل صتعت چرم- این نکته میتونه خیلی رشد دهنده باشه
هم به دلیل افزایش فروش داخلی و از دور خارج شدن رقبای خارجی و همینطور بخاطر افزایش صادرات.
کف دست باید مو داشته باشه تا در موردش بحث بشه که ارزششو داره که بکنیمش یا نه !
با توجه وضعیت این چند سال ، فکر می کنی رمقی واسه کسی مونده تا بتونه تولید کنه بعدش با قیمت پایینتر تو بازار وارد شه و ببره و سود بیشتتری نصیبش بشه ؟
نیروی کار ماهر تعدیل شده بعصی از کارخونه ها بسته شده عدم قطعیت تو بازار از برنامه ریزی و سر مایه گذاری جلوگیری میکنه
همه این ها هم حل بشه با تحریم هایی که وجود داره نمیشه چیزی رو وارد کرد تا روش کاری انجام بشه ارزش افزوده ای برامون داشته باشه
دستگاه و کارخونه که جای خود !
به CNC ساده رو نمیشه راه انداخت اینجا
اینا رو از فرودگاه حلیج فارس تو عسلو برات می نویسم
اینجا ففط بخور و بخوابه
بگذریم، شما فکر کن که ما خوبیم !
البته یک نکته ای که وجود داره اینه که عده ی بسیاری از مردم به ریال حقوق می گیرن.
پس درسته که فاصله ی قیمت جنس داخلی و خارجی زیاد می شه، ولی قدرت خرید مردم هم کمتر میشه.
مثلا اگه قبلا یک کالای ایرانی که ۵۰۰ هزار بوده و خارجی ۱ میلیون، حالا ایرانی شده ۱ میلیون و خارجی ۳ میلیون.
پس تولید کننده نصف چیزی که قبلا می فروخته می تونه بفروشه. (البته کاملا نصف نمی شه، مردم مجبورن بخرن! ولی خب تا حدی کم میشه + نارضایتی مردم بالا میره)
دوست عزیز مساله رو خیلی ساده کردید و یک سیستم بسیار پیچیده یعنی سیستم تولید رو به یک سیستم یک ورودی یک خروجی که ورودی قیمت ارز و خروجی افزایش تولید هست کاهش دادید که به نظر درست نیست. سیستم بسیار پیچیده تر هست و دارای مدل مدل مالتی اینپوت مالتی اوتپوت هست. مثلا یک بعد قضیه که شما توجه نکردین و شبیه به مساله خروج فوتبالیست هست، مساله خروج نیروی متخصص از کشور هست. بعنوان یک متخصص(دکترای مهندسی کنترل) که سابقا در ایران کار می کردم و الان در آلمان کار می کنم دارم این حرف رو میزنم. تا پیش از افزایش نرخ ارز کسانی مانند من در ایران حدودا ماهی 3، 4 میلیون درامد داشتند و در آلمان هم به تومان حدودا 6 میلیون که باتوجه به بالا بودن مالیاتها و هزینه در آلمان، درامد متخصصین در ایران نسبتا خوب بود. الان متخصص ایرانی همان درامد سابق را دارد اما درامد همان متخصص در آلمان بالای 20 میلیون تومان در ماه شده!! هیچ توجیهی برای ماندن در ایران منطقی نیست. پس همانطور که جانواریو میرود، هزاران هزار متخصص ایرانی در رشته های گوناگون هم برای کسب دارمد بسیار بیشتر میروند. نکند شما از آن کسانی هستید که معتقدید تولید برای رشد فقط به ماشین آلات نیاز دارد و نه نیروی انسانی متخصص! نیروی انسانی عادی و فاقد تخصص بالا برای راه اندازی چرخ تولید در این شرایط رقابتی امروزی، کافی نیست، بلکه نیاز به نیرو های متخصص وجود دارد که با این دارمدها حفظ آنها مشکل هست. مساله بعدی تنها هدف تولید صادرات نیست، بلکه هدف مهم دیگر تولید تامین نیازهای داخلی هست که افزایش نجومی قیمتها باعث کاهش شدید توان خرید مردم، فقر، سو تغذیه و کاهش شدید رفاه عمومی خواهد شد. در عرصه صادرات هم تا هزاران مشکل مرتبط به مسائل سیاسی بین ایران و دول خارجی حل نشود، کسی خریدار چندانی برای کالای ایرانی نخواهد بود حتی اگر این کالاها نسبتا ارزان هم باشند. اگر مساله به همین سادگی هست که با افزایش نذخ دلار میزان تولید زیاد میشود یعنی یک معادله یک مجهولی و از نوع معادله خطی، اصلا چرا نرخ دلار 3000 تومان باشد، بیایید نرخ دلار را 10000 تومان اصلا نه 100000 تومان یا نه 100000000000 تومان بکنیم تا صادرات ما تمام جهان را پر کند. ساده سازی مساله به این پیچیدگی(افزایش تولید) و خطی سازی آن کمکی به حل مساله نمی کند
با سلام خدمت همه دوستان،
راستش من اولین بار هست که به این وب نوشت سر زدم. هدفم هم یادگیری اقتصاد بود، چون من یک مهندسم و عقیده دارم اگه از اقتصاد چیزی نفهمم نمی تونم مهندس خوبی هم باشم. ولی وقتی این مطلب رو تو سایت خوندم که ظاهراً کاملاً منطقی می رسید که افزایش قیمت دلار به نفع تولید داخلی است و قضیه فوتبالیستها به عنوان شاهد مدعا ذکر شده بود و از همه بدتر بعضی از دوستان به راحتی مطلب رو پذیرفته بودند و قانع شده بودند، به این نتیجه رسیدم که شاید بهتره از خیر یاد گرفتن اقتصاد از طریق این وب نوشت بگذرم. من اصلاً آدم منفی بافی نیستم، ولی با همین عقل ناقصم و استدلال اقتصادی ضعیفم می تونم تشخیص بدم که افزایش نرخ ارز شاید یکی از شروط لازم برای ارتقاء قدرت رقابت تولید کننده داخلی در عرصه بین المللی باشه ولی شرط کافی مسلماً نیست.
من از آقای کیوان از آلمان واقعاً تشکر می کنم که به نکات خوبی در این خصوص اشاره کردند. مهمترین نقیصه در استدلال ارائه شده به نظر من همان نبود فضای سیاسی بین المللی برای رقابت اقتصادی تولید کننده داخلیه. اگه شما منظورتون از صادرات فقط فروش کالا به کشورهایی مثل عراق و افغانستانه که احتمالاً اونها هم در آینده تحت فشار تحریمهای بین المللی دیگه خریدار مهمی نباشند مثل قضیه خرید خودروهای ایرانی توسط عراق. پس افزایش صادرات بیش از توجیه اقتصادی نرخ ارز به بستر سالم تجارت بین المللی وابسته هست. اگه دوستان در مورد چگونگی رشد اقتصادی کشورهایی مثل مالزی و ترکیه در یک دوره 20 تا 30 ساله توجه بکنند، می بینند که ایجاد قوانین و بستر سالم تجارت بین الملل یکی از ارکان اصلی افزایش رشد اقتصادی از طریق صادرات در نظر گرفته شده و فضای امن داخلی جهت جذب سرمایه های خارجی رکن مهم دیگه بوده، ارکانی که ما کوچکترین بهره ای در سیاست داخلی و خارجیمون ازشون نبردیم.
موضوع دیگه ای که آقای کیوان بهش اشاره کردند یعنی خارج شدن نیروهای متخصص هم بسیار درست و تأثیر گذاره. حالا دیگه فساد اقتصادی و اداری کلان و ضربه های مهلکش به قشر عظیم متوسط و زیر متوسط جامعه کاری نداریم که این نحوه افزایش نرخ ارز باعث بدست اومدن پولهای بادآورده توسط یک عده میشه و اکثریت جامعه رو به خاک سیاه میشونه.
خلاصه ببخشید که پر حرفی کردم، بزارید به حساب درد دل. لطفاً دوستان اگه تحلیل اقتصادی می کنید، سعی کنید از یک سوراخ به اندازه سوراخ کلید در به موضوع نگاه نکنید که افراد ناآگاه یا کم آگاهی مثل من گمراه بشن. شما که ان شاء ا… وابسته به ارگان دولتی چیزی نیستید، پس یکم کارشناسانه تر مقاله بدید.
ممنون میشم اگه ایرادهای بنده رو هم به من گوشزد کنید.
با آرزوی سربلندی ایران وایرانی